{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
laying eggs
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
تخمگذاری
۰
۰
[General]
[... عمومی ...]
تخم گذاشتن
معنی laying eggs, معنی کشغهئل ثللس, معنی laying eggs, معنی اصطلاح laying eggs, معادل laying eggs, laying eggs چی میشه؟, laying eggs یعنی چی؟, laying eggs synonym, laying eggs definition,
معنی settling
,
ترجمه settling
به فارسی,
معنی due regard
,
معنی تمرین، مشق نظامی، مته زدن، مته، تعلیم دادن، تمرین , کردن
,
معنی Water
,
ترجمه Water
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی